بعضی از روزها ارزشش از آدم بالاتره. امروز
تولد توست، یکی از همون روزا. هر بار که تولد تو میشه هرکاری هم که بکنم باز آخرش حق مطلب رو ادا نکرده به خواب میرم. انگار زیادی بزرگه، زیادی با عظمته، زیادی عزیزه. وقتی بهش فکر می کنم که این روز مرز بودن و نبودن توست تنم می لرزه. همه ی زندگیم رو تو عوض کردی به سمت تعالی. چطور میشه به این روز فکر کرد. یه لحظه و یه اتفاق که فکر کردن بهش ترسناکه. و اگه تو نبودی چی میشد. باورم نمیشه تو هستی و واقعی هم هستی. تولدت با برکت ترین اتفاق این عالمه واسه من.
اینبار تولدت کنارت نیستم. تو آلمانی و من هنوز ایرانم. اومدم واسه استراحت و آرام جانم زودتر از من برگشته. آروم و قرار ندارم واسه برگشتن و در آغوش گرفتنت. تولدت پیشت نبودم خیلی وقتا بوده که پیشت نبودم میام و جبران می کنم خوشحالت می کنم و واست یه روز زیبا می سازم و مطمئنم تو منو به خاطر نبودنم می بخشی.
اما اسم این پست فقط به خاطر تو تولد نشده بلکه به خاطر خودم هم هست. شش ماه از آلمان اومدنمون گذشت و من هنوز هم باورم نمیشه رفتیم. هنوز هم دلم غنج میره از فکر کردن بهش. این شش ماه برای من فوق العالده بود. یه شهر بی نظیر و زیبا با شرایط عالی در حالی که می تونستم کنارت باشم بی دغدغه، باهات درس بخونم، لذت ببرم و حتی گاهی وقتا زندگی کنم. کنار تو بهترین صندلی این نمایشه، بهترین خونه شهره، بهترین شهر خداست، کنار تو بهترین جای دنیاست. کیف کردن از کنارت بزرگ شدن، بو کردن، دیدن، لذت بردن. تجربه همه چیز فوق العاده بود. دوستی بی نظیر خواهرت خجالتم میده. استادای خوب، دانشگاه دلچسب اصلن همه چی عالی بود. دلم می خواد از تک تک منظره ها بگم، تک تک لحظات و تک تک حس های خوبی که داشتم بدون استرس بدون دغدغه و sarayeman...
ادامه مطلبما را در سایت sarayeman دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sarayealamo بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 2:26